چگونه رمان طنز بنویسیم؟

البته باید این نکته رو بگم که طنز نویسی باید توی خون آدم باشه و هر کسی نمیتونه رمان طنز بنویسه.
خب باید بگم که:
طنز کل کل و فحاشی توی رمان نیست.شیطنت و رفتار های لوس دختر توی رمان,طنز محسوب نمیشه.
میخوام با طنز واقعی آشناتون کنم. :)
یه داستان طنز ویژگی هایی داره ولی در کل از قاعده ی خاصی پیروی نمیکنه.
این مطلب رو با استفاده از زبان فارسی سال سوم :) و سایت های مختلف نوشتم.

"دیدم چاره‌ای نیست و خدا را هم خوش نمی‌آید این بیچاره که لابد از راه دور و دراز با شکم گرسنه و پای برهنه به امید چند ریال عیدی آمده ناامید کنم. پیش خودم گفتم چنین روز مبارکی صله‌ى ارحام نکنی کی خواهی کرد؟ لذا صدایش کردم، سرش را خم کرده وارد شد. دیدم ماشاء‌الله چشم بد دور آقا واترقیده‌اند. قدش درازتر و پک و پوزش کریه‌تر شده است. گردنش مثل گردن همان غاز مادرمرده‌ای که در همان ساعت در دیگ مشغول کباب شدن بود سر از یقه‌ی چرکین بیرون دوانده بود و اگرچه به حساب خودش ریش تراشیده بود، اما پشم‌های زرد و سرخ و خرمایی به بلندی یک انگشت از لابلای یقه‌ی پیراهن، سر به در آورده و مثل کزم‌هایی که به مارچوبه‌ی گندیده افتاده باشند در پیرامون گردن و گلو در جنبش و اهتزاز بودند. از توصیف لباسش بهتر است بگذرم، ولی همین‌قدر می‌دانم که سر زانوهای شلوارش_ که از بس شسته شده بودند به‌قدر یک وجب خورد رفته بود_ چنان باد کرده بود که راستی‌راستی تصور کردم دو رأس هندوانه از جایی کش رفته و در آن‌جا مخفی کرده است."

نوشته ی بالا از داستان طنز ((کباب غاز)) اثر محمد علی جمالزاده ست.یکی از ویژگی های داستان جمالزاده طنز و نقد اجتماعیه.واقعیتی که توی جامعه ی اون زمان وجود داشته رو برای تاثیر بیشتر به صورت طنز بیان کرده.از تیپ اداری در جامعه ی قدیم انتقاده کرده و سطح علم و فرهنگ اون ها رو نشون داده.کارمندهای اداره که مهمون راوی بودند سریع حرف و دروغ های مصطفی رو قبول و تحسینش کردند.
همچنین جمالزاده توی داستانش به توصیف تیپ و ظاهر مصطفی با لحن طنزی پرداخته.
نتیجه:رمان طنز به این معنی نیست که دختر و پسر کل کل کنند و توی سر هم بزنند بلکه برای انتقاد از جامعه یا قشر خاصی از جامعه است.

"داستان کوتاه کباب غاز داستانی لطیفه وار است که جمالزاده با بیان آن سعی دارد چاپلوسی، دروغگویی، حرص و آز مهمانان در صرف غذا، پرگویی، گرایش ایرانیان به شعر و شاعری، بی سوادی و ناآگاهی کارمندان دولت، فرصت طلبی، تظاهر و ریا و دیگر رذیلت های مطرح شده را با زبان طنز و هجو و زبانی عامیانه آمیخته با الفاظ عالمانه و نکات ادبی و فلسفی مطرح نماید و «این کار او به عنوان اولین نویسنده ای که جرأت کرده برای اولین بار برخلاف رسم و عادت زمان خود به زبان محاوره مردم کوچه و بازار و با اصطلاخات و تعبیرات متداول سخن گوید حادثه جدیدی در ادبیات ایران است."

برای نوشتن دانلو درمان طنز باید بی رحم باشید و واقعیت رو توی صورت فرد بکوبید(!) و بهش سر کوفت بزنید.اگه داستانی خوندید و خندیدید به این معنی نیست که طنزه قویه.
طنز نویسی یعنی نوشتن یه اتفاق خنده دار و این اتفاق ممکنه شما رو نخندونه.حتی ممکنه شما رو ناراحت کنه و تلخ بخندید.بعضی از جوک هایی که توی فضای مجازی منتشر میشه واقعیت جامعه یا خصوصیات یه فردی رو در قالب طنز بیان کرده و باعث میشه شما بخندید.

"خنده ی حاصل از طنز,خنده ی شادمانی نیست;خنده ای است تلخ و دردناک که شخص یا مطلب مورد انتقاد را سرزنش می کند و به او سرکوفت می زند."

نویسندگان از شیوه های مختلفی برای ساخت طنز استفاده می کنند که اساس همه ی آن ها ((بر هم زدن عادت ها))ست.
1.بزرگ نمایی و اغراق در توصیف چهره و حالات و خصایص انسانی مثل توصیف مصطفی در داستان کباب غاز
2.کش دار کردن موضوع یا ماجرا,با حاشیه پردازی و روده درازی مطلب اصلی را به عمد به فراموشی می سپارند.
3.جا به جا کردن حوادث و وقایع
4.نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی
5.وجود غلط های املایی در نوشته ی طنز که آگانه به کار می روند,قدرت طنز نوشته را بالا می برند.


فکاهی
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (ص .) خنده دار، نوشته یا گفته ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.

یکی از شاخه های شوخ طبعی,فکاهی ست.در فکاهی,هدف اصلی اثر,خنده است و برای انتقاد و سرزنش نیست.خنده ی طنز به خاطر انتقاد و خنده ی فکاهی به خاطر شوخی است.

نمونه طنز:
شخصي از مولانا عضدالدين پرسيد که : « چون است که در زمان خلفا مردم دعوي خدايي و پيغمبري بسيار مي کردند و اکنون نمي کنند؟»
گفت: « مردم اين روزگار را چندان ظلم و گرسنگي افتاده است که نه از خدايشان به ياد مي آيد و نه از پيغامبر!»
عبيد (رساله ی دلگشا)

نمونه فکاهه:
شخصي دعوي خدايي مي کرد. او را پيش خليفه بردند. او را گفت:« پارسال اين جا يکي دعوي پيغمبري مي کرد، او را بکشتند.»
گفت: «نيک کرده اند که او را من نفرستاده بودم !» / عبيد (رساله دلگشا)

پس الآن تا حدودی با طنز و فکاهی آشنا شدید.توی تاپیک های بعدی مثال های بیشتری میذارم.

نظرات